خانه » دانلود رمان ملکه ی قصر من pdf اثر شیما فراهانی (ش69)

دانلود رمان ملکه ی قصر من pdf اثر شیما فراهانی (ش69)

دانلود رمان ملکه ی قصر من pdf اثر شیما فراهانی (ش69)

دانلود رمان ملکه ی قصر من pdf اثر شیما فراهانی (ش69) pdf

نام : رمان ملکه ی قصر من

نام نویسنده : شیما فراهانی (ش69)

ژانر رمان : عاشقانه، انتقامی

تعداد صفحات رمان : 225

پشتیبانی 24 ساعته هفت روز هفته

شماره پشتیبانی : 09178769327

سرکار خانم زینب شورکی

قیمت : فقط 15 هزار تومان

دانلود رمان ملکه ی قصر من اثر شیما فراهانی (ش69) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم رایگـان

این داستان درباره ی دختری به نام بهار است که به عنوان خدمتکـار وارد عمارتی مـی شود که در آنجا صاحب آن عمارت که فردی به نام کوهیار است از او مـی خـواهد نقش نامزد او را در یک مهمانی بازی کند که از آنجا زندگی آن دختر دستخـوش تغییراتی مـیشود …

خلاصه رمان ملکه ی قصر من

وقتی 15 سالم شـد پدرمم از دست دادم و از همـیشـه تنها تر شـدم، خانواده ی مادریم سرپرستی منو قبول نمـیکردن چون زیاد اوضاع مالی خـوبی نداشتن ولی یه عمو دارم که مجبور شـد برای اینکه تنها نمونم سرپرستی منو بپذیره، عموم تقریبا مرد خـوبیه ولی یه زن عمو دارم مثل مادر فولادزره مـیمونه تـو این 2 سالی که با عموم اینا زندگی کردم خیلی اذیت شـدم بخاطر همـین تصمـیم گرفتم از اون خـونه بیام بیرون و دنبال یه کـاری باشم که دیگـه مجبور نباشم به اون خـونه برگردم،به غیر از زن عموم که همـیشـه در حال اذیت کردن من بود و مثل یه کلفت ازم کـار مـیکشیـد.

یه پسر عمو هم دارم به نام وحیـد که پسر خـوبی نیست و فقط کـافیه منو تنها یه گوشـه گیر بیاره تا اذیتم کنه البتـه خداروشکر من همـیشـه حواسمو جمع کردم که باهاش تنها نباشم و زیاد جلوش آفتابی نشم ولی این اواخر دیگـه اصلا نمـیتـونستم تحمل کنم و بعد از اینکه یه دعوای اساسی باهاشون کردم وسایلمو جمع کردم و از اون خـونه زدم بیرون،یه چند شبی رو خـونه ی دوستم خـوابیـدم تا اینکه یه کـار خـوب برام پیـدا کرد؛قراره تـو یه عمارت خدمتکـار باشم امـیـدوارم جای خـوبی باشـه

همـینجور که داشتم به گذشتـه و آینده ام فکر مـیکردم راننده ی تاکسی منو صدا زد و گفت: راننده:خانم رسیـدیم به خـودم اومدم و از پنجره ی ماشین بیرون و نگـاه کردم و رو به راننده گفتم: بهار:بله آقا ممنون دست بردم داخل کیفم و کرایه رو حساب کردم و از تاکسی پیاده شـدم. جلوی یه در آهنی بزرگ قهوه ای رنگ ایستادم و با خـودم گفتم این عمارت از بیرونم زیبایی خاصی داره حتما که داخلشم به زیبایی بیرونشـه، وقتی فکر کردنم تموم شـد زنگ رو زدم و بعد از اینکه در باز شـد وارد باغ شـدم …

دانلود رمان ملکه ی قصر من

دانلود رمان ملکه ی قصر من pdf اثر شیما فراهانی (ش69)