خانه » دانلود رمان یادگاری از گذشته pdf اثر فاطمه غفرانی

دانلود رمان یادگاری از گذشته pdf اثر فاطمه غفرانی

دانلود رمان یادگاری از گذشته pdf اثر فاطمه غفرانی

دانلود رمان یادگاری از گذشته pdf اثر فاطمه غفرانی pdf

نام : رمان یادگاری از گذشته

نام نویسنده : فاطمه غفرانی

ژانر رمان : عاشقانه , معمایی , هیجانی , اجتماعی

تعداد صفحات رمان : 1097

پشتیبانی 24 ساعته هفت روز هفته

شماره پشتیبانی : 09178769327

سرکار خانم زینب شورکی

قیمت : فقط 15 هزار تومان

رمان یادگـاری از گذشتـه

دانلود رمان یادگـاری از گذشتـه از فاطمه غفرانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم

ما را دنبال کنیـد با یکتا شکیبا که خاطرات دردناکی از 12 سالگی و معلمش دارد، در سن 27 سالگی با حمایت خانواده و استاد روان شناسش به آرزوی خـود یعنی تاسیس آموزشگـاه زبان مـی رسد، اکنون تصمـیم سفر به تـهران دارد و بایـد با واقعیت زجر آور گذشتـه و زندگی اش رو به رو شود …

خلاصه رمان یادگـاری از گذشتـه

صدای جیغ و فریاد مـی آمد، زنی با فریاد خدا را صدا مـیزد و مرد راننده از امام رضایش مدد مـی خـواست … دخترکی در ماشین خـواب بود که با خـوردن سرش به سقف ماشین چشم باز کرد … دخترک، پدرش را دیـد که دو دستی فرمان ماشین را چسبیـده و به این طرف و ان طرف مـی چرخاند و ماشینی که هواپیما وار پرواز مـی کرد … دخترک خـواست جیغ بزند اما نفهمـیـد چه شـد که خـود را بیرون از ماشین و روی سنگ ریزه های کنار جاده یافت

دخترک شوک زده بود … نفهمـیـد چه شـد که فقط او بود و سرما هوا و گرمـی آتش … وقتی به خـود آمد که دیگر صدای جیغ و فریاد ها نمـی آمد … فقط صدای آتش بود که لحظه به لحظه بیشتر زبانه مـی کشیـد و شعله سرخش گسترده تر مـی شـد … زبانش بند آمده بود و قدرت تکلمش را از یاد برده بود … دلش مـی خـواست فریاد بکشـد اما نمـی تـوانست … دلش مـی خـواست بگویـد و طلب کمک کند برای خاموش کردن آتشی که به جان ماشینشان افتاده بود و داشت زندگیش را مـی سوزاند اما هیچ نگفت

جاده خلوت بود … فقط دخترک بود و خدا و ماشینی که مـی سوخت و زندگیش را هم مـی سوزاند … انگـار کسی در گوشش خـواند: در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن من خـود به چشم خـویشتن، دیـدم که جانم مـی رود و دیگر چیزی نفهمـیـد … کـاغذ را گرفت، از مرد تشکر کرد و بیرون آمد … به ارتفاع ساختمان قدیمـی اداره نگـاه کرد امروز صبح که زنگ زدند و خبر آمده شـدن مجوز را دادند، از خانه تا اینجا را پرواز کرده بود …

رمان یادگـاری از گذشتـه

دانلود رمان یادگاری از گذشته pdf اثر فاطمه غفرانی